در ادامه سری مقالات "سبب شناسی اعتیاد" – قسمت دوم : عوامل عصب شیمیایی
یکی دیگر از حوزه های مهم پژوهشی در مورد استعداد و آسیب پذیری نسبت به مواد نقش عوامل عصب شیمیایی ( Neurochemical ) است. مواد مخدر بر بیشتر دستگاه های بدن تأثیر می گذارد. اما بیشترین تأثیرش روی دستگاه عصبی مرکزی است. فرآیندهای شیمیایی موثر در انتقال تکانه های عصبی به وسیله انتقال دهنده های عصبی و در پیوند با گیرنده های خاص انجام می شود. این فرآیند که فرآیندی برقی – شیمیایی است و در هر لحظه در میلیاردها سلول عصبی روی می دهد ، می تواند بر افکار ، عواطف و اعمال فرد اثر بگذارد. مواد مخدر می تواند مزاحم فرآیندهای متعدد دخیل در کارکرد سلول عصبی بشود و در صورت تفاوت ارثی افراد در این فرآیندها ، می تواند به آسیب پذیری عصب شیمیایی و مقاومت در برابر مواد منجر شود.
یکی از فرایندهای مهم در تداوم مصرف مواد ، وابستگی یا اعتیاد در سطح سلولی می باشد که از طریق تغییر و تحولات پیچیده عصب شیمیایی که در غشاء یا درون سلول رخ می دهد ، مکانیسم تحمل سلولی را ایجاد می کند. به طور کلی ، مصرف مداوم مواد موجب تغییرات اساسی در غشاء یا درون سلول و اختلال در چرخه سوخت و ساز سلولی می شود که در نتیجه ، سلول برای ادامه حیات خود به ماده وابسته می شود و در صورت قطع یا کاهش مصرف ماده ، علائم محرومیت را نشان می دهد.
در مغز انسان موادی شبیه به مواد افیونی ساخته می شود که به آن اندروفین ( Endorphin ) گفته شده و سبب کاهش درد می شود. این مواد از سلول های عصبی تولید می شوند و گیرنده های افیونی را فعال می کنند. علاوه بر مواد افیونی ، برای الکل ، مواد محرک ، حشیش و مواد توهم زا ، گیرنده های خاصی در بدن کشف کرده اند. وجود نقص یا ضعف در هر یک از این گیرنده ها می تواند منجر به مصرف مواد شود. این دیدگاه حاکی از آن است که به همان طریقی که بیمار مبتلا به بیماری دیابت ، دچار کمبود انسولین می شود ممکن است نوعی ضعف زیست شیمیایی یا عصب شیمیایی در فرد معتاد وجود داشته باشد که با مصرف مواد ، آن کمبود جبران می شود. این احتمال نیز وجود دارد که بعضی وابستگاه به مواد فاقد ماده شیمیایی انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین یا دوپامین باشند.
شواهدی نشان داده اند که سروتونین در تأثیر الکل بر روی مغز نقش ایفا می کند. ممکن است سروتونین به تأثیرات مسموم کننده یا ارضا دهنده الکل کمک کند. مبتلایان به الکلیسم و حیوانات آزمایشی که مقدار زیادی الکل مصرف می کنند ، در مقایسه با افراد غیر الکلی ، فعالیت کمتر سروتونین در مغز را از خود نشان می دهند. ممکن است آن ها به طور ناخودآگاه تلاش کنند با مصرف الکل و در نتیجه افزایش سروتونین مغز خود ، این سطح پایین سروتونین را جبران کنند. برخی از تأثیرات ارضا کننده الکل ، ناشی از افزایش فعالیت سروتونین است که به وسیله آن ایجاد می شود. به علاوه داروهایی که در بر گیرنده های سروتونین موثر هستند ، بر مصرف الکل هم در انسان و هم در حیوانات تأثیر می گذارند.
مصرف الکل باعث تحریک مستقیم دوپامین و همچنین افزایش غیر مستقیم سطوح دوپامینی است. اثرات نشاط آور الکل ناشی از آزادسازی مقدار زیادی دوپامین می باشد. مسیر پاداش مغزی ممکن است میانجی اثرات موادی مانند آمفتامین ها و کوکائین نیز باشد. در ارتباط با حشیش مشخص شده که تی اچ سی موجود در آن میزان دوپامین را افزایش می دهد. همچنین نتایج بعضی پژوهش ها نشان می دهد که مصرف نیکوتین و کافئین با آزادسازی دوپامین و احساس لذت ، ارتباط دارد.
یکی از عوامل مهم در ارتباط با تداوم مصرف مواد ، پدیده انطباق عصبی ( Neuroadaptation ) نام دارد. منظور از انطباق عصبی تغییرات مغزی است که در برابر مصرف مکرر یا مزمن مواد ایجاد می شود. بر این اساس ، مواد سبب تغییراتی در مغز می شوند و با قرار گرفتن مکرر در معرض یک ماده ، بدن و مغز غالباً خود را با آن انطباق می دهد. وقتی مصرف ماده متوقف می شود عمل انطباق نیز متوقف می شود و تعادل حیاتی نیز مختل می گردد. به عبارتی دیگر ، هنگامی که فرد به یک ماده خاص وابسته می شود ، در حقیقت در یک چرخه معیوب مصرف مواد و نشانه های ترک اعتیاد قرار می گیرد که به ناچار برای گریز و اجتناب از این نشان ها مصرف مواد را ادامه می دهد.
عده ای از پژوهشگران بر اساس نظریه سیستم های مغزی رفتاری گِرِی ( Brain Behavioral Systems ) به تبیین اعتیاد پرداخته اند. بر اساس دیدگاه گِرِی ساختارهای مختلف مغز ، سه سیستم انگیزشی اساسی را راه اندازی می کند که در تعامل با تقویت رفتاری هستند. نخستین سیستم به نام سیستم فعال ساز رفتاری ( Behavioral Activation System ) است. محرک های خوشایند مرتبط با پاداش یا حذف تنبیه ، در این سیستم سبب فعال شدن کرتکس پیشانی ، بادامه و عقده های پایه و در نتیجه زود برانگیختگی فرد می شود. دومین سیستم ، سیستم بازداری رفتاری ( Behavioral Inhibition System ) است که با هیپوکامپ و ساقه مغز ارتباط دارد. این سیستم جنگ – گریز شناخته شده ، از لحاظ ساختاری بیشتر از طریق بادامه و ساخت های هیپوتالاموسی تعدیل می گردد و با حالت های روان پریشی ارتباط دارد. نتایج پژوهش های انجام شده نشان داده که سیستم فعال ساز رفتاری در وابستگان به مواد بیشتر از افراد بهنجار است. به علاوه افراد سیگاری سیستم بازداری ضعیف تری دارند که بیانگر حساسیت کمتر آن ها به نشانه های تنبیه است. بر این اساس سیستم های مغزی رفتاری بهترین پیش بینی کننده ویژگی های شخصیتی در مصرف کنندگان مواد گزارش شد.
نظر بدهید