زوال عقل یا دمانس به فرآیندی بیماری اطلاع می شود که مشخصه آن تخریب پیش روند شناختی در زمینه هوشیاری دست نخورده است. دمانس به کارکرد هوشی پایین یا عقب ماندگی ذهنی اطلاع نمی شود زیرا این حالت اختلالات رشدی و ثابتی هستند و نقایص شناختی در دمانس معرف افت نسبت به سطح قبلی کارکرد فرد است. دمانس حوزه های شناختی متعددی را در بر می گیرد و نواقص شناختی آن موجب تخریب چشمگیر در عملکرد شغلی و اجتماعی فرد می شو.

انواع زوال عقل و دمانس:

۱- بیماری آلزایمر

۲- دمانس اجسام لویی

۳- دمانس عروقی

۴- دمانس پیش گیجگاهی

جراحت تروماتیک مغز، بیماری ایذر، بیماری پریون، بیماری پارکینسون و بیماری هانتینگتون می تواند از نوع دمانس شماره ۴ باشند.

دمانس همچنین می تواند بر اثر سایز بیماری های نورولوژیک یا طبی ایجاد شود و یا بر اثر مواد مختلف بروز کند.

نکات بالینی بسیار مهم دمانس عبارت اند از شناسایی سندرم و بررسی بالینی علت آن. ممکن است پیشرونده یا ثابت، دائمی یا برگشت پذیر باشد. همیشه فرض می شود که علتی زمینه ای وجود دارد، گرچه در موارد نادر، تعیین علت اختصاصی غیر ممکن است. برگشت پذیری احتمالی دمانس بستگی به اختلال زمینه ای و دسترسی درمان مؤثر و استفاده از آن دارد. تقریباً ۱۵ درصد افراد دچار دمانس، بیماری های برگشت پذیز دارند، به شرط اینکه قبل از پیدایش آسیب های برگشت ناپذیر درمان شود.

بسیاری از انواع دمانس که در مراکز بالینی ارزیابی می شوند را می توان مربوط به علل برگشت پذیر مانند ناهنجاری های متابولیک (مانند کم کاری تیروئید)، کمبودهای تغذیه ای (مانند کمبود ویتامین b12 یا فولات) یا سندرم دمانس ناشی از افسردگی دانست.

اختلال زوال عقل - دمانس

عوامل روانی-اجتماعی دمانس

شدت و سیر دمانس ممکن است تحت تأثیر عوامل روانی-اجتماعی قرار بگیرد. هر چه هوش و میزان تحصیلات قبل از بیماری فرد بالاتر باشد، توانایی او برای جبران نقائص هوشی بیشتر خواهد بود. بیمارانی که شروع دمانس در آنها سریعتر است نسبت به کسانی که شروع بیماری آنها آهسته تر بوده است از مکانیسم های دفاعی کمتری استفاده می کنند. اضطراب و افسردگی ممکن است علایم بالینی را تشدید و تقویت کنند. دمانس کاذب در افراد افسرده ای دیده می شود که از اختلال حافظه شکایت دارند ولی در واقع دچار اختلال افسردگی هستند. در اینگونه موارد، با درمان افسردگی، نقائص شناختی بر طرف می شود.

درمان دمانس

نخستین قدم در درمان دمانس اثبات تشخیص است. تشخیص دقیق الزامی است زیرا با درمان مناسب می تواند پیشرفت بیماری را متوقف کرد و یا حتی روند آن را معکوس نمود. اقدامات پیشگیرانه به خصوص در دمانس عروقی حایز اهمیت هستند. این اقدامات شامل تغییر رژیم غذایی، ورزش و کنترل دیابت و فشار خون است.

عوامل دارویی مورد استفاده عبارت اند از داروهای ضد فشار خون، ضد انعقاد یا داروهای ضد پلاکتی. فشار خون باید در بالاترین حد طبیعی تنظیم شود زیرا مشخص شده که این کار کارکرد شماختی را در دمانس عروقی بهبود می بخشد. ثابت شده است که فشار خون پایین تر از حد طبیعی سبب تخزیب بیشتر کارکرد شناختی بیماران مبتلا به دمانس می شود. انتخاب نوع داروی ضد فشار خون اهمیت دارد زیرا آنتاگونیست های گیرنده با تشدید تخریب شناختی همراهند.

رویکرد درمانی عمومی در مورد بیماران مبتات به دمانس عبارت است از تأمین مراقبت طبی حمایتی، حمایت روحی از بیماران و خانواده آنها و درمان دارویی علایم بالینی از جمله رفتار ایذایی.

درمان های روانی اجتماعی زوال عقل

تخریب قوای ذهنی، معنای روان شناختی قابل ملاحظه ای برای بیماران مبتلا به دمانس دارد. احساس پیوستگی وجود در طول زمانف به وجود حافظه بستگی دارد. در اکثر موارد دمانس، حافظه نزدیک ثبل از حافظه دور از بین می رود و بسیاری از بیماران ضمن مشاهده ناتوانی آشکار خود، به خاطر می آورند که در گذشته چه عملکردی داشته اند و همین باعث ناراحتی شدیدشان می شود.

در بنیادی ترین سطح، خویشتن حاصل عملکرد مغز است. با پیشرفت بیماری، احساس هویت رو به کاهش می گذارد و بیمار روز به روز گذشته خود را کمتر بخاطر می آورد. درک اینکه احساس نفس در حال زوال و ناپدید شدن است، واکنش های هیجانی گوناگونی از افسردگی و اضطراب شدید گرفته تا وحشت بحرانی ایجاد می کند.

بیماران، اغلب، از روان درمانی آموزشی و حمایتی که در آن ماهیت و سیر بیماری آنها به وضوح برایشان شرح داده می شود سود می برند. در عین حال ممکن است کمک به آنها برای سوگ و قبول میزان ناتوانی هایشان و توجه به مسائل عزت نفس نیز مفید باشد. بایستی با کمک به بیمار در شناسایی فعالیتهایی که با عملکرد موفقیت آمیز همراهند، حوزه های عملکرد سالم را تقویت کرد.

در هر حال برای درمان دمانس می بایست فرد به متخصص روانپزشکی مراجعه کرده تا پس از بررسی های لازم و تشخیص بیماری، نسبت به روش های دارودرمانی و روان درمانی اقدام شود.

نظر بدهید